تبدیل مرجعیت سیاسی انقلاب به مرجعیت فکری در دهه هشتاد
تاریخ انتشار: ۳ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۸۲۱۷۸
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «طرح کلی اندیشه مقاومت» نوشته حجت الاسلام علی مهدیان که سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات سفیر صادق منتشر شد، دربرگیرنده گفتوگوهای تحلیلی سالهای ۱۳۹۷ و ۹۸ درباره وضعیت انقلاب اسلامی است.
نویسنده اینکتاب معتقد است برخی افراد که دغدغه واقعیات روز و درگیریهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را دارند، توان تحلیل صحیح صحنه و قدرت تأمل ندارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در دهه پنجاه مرحوم شهید مطهری (ره) در تقابل با جریان شریعتی و بازرگان و مجاهدین خلق و امثالهم همین رویکرد را داشت. او در عین همراهی با بسیاری از کسانی که دغدغه انقلاب اسلامی را داشتند، به جد کمربسته تبیین مبانی اسلام ناب بود. هنوز هم بعد از سالها، کتابهای او بهترین درگاه شناخت اندیشههای امام راحل است.
در دهه شصت نیز نقش شهید بهشتی در تقابل با جریان بنی صدر و لیبرالها قابل چشم پوشی نیست. هم اندیشه او و هم حرکت و اقدام او چه در قالب حزب و تشکیلات و چه در کمک به نظام سازی اسلامی، فوق العاده بود.
حجت الاسلام علی مهدیان میگوید دهه هفتاد را شاید بتوان دوران نقش آفرینی استاد مصباح یزدی (ره) در تقابل با جریان دوم خرداد دانست. او نیز که از روشنفکران حوزوی بود با جریان مقابل خود درگیر شد و باید مدعی شد امروز تبیین و ترویج اندیشه «ولایت فقیه» را مرهون تلاشهای مجدانه او هستیم.«طرح ولایت» او که برای پر کردن همین خلاء اندیشهای در جوانان، سال هاست به صورت دورههای آموزشی و تربیتی اجرا میشود، محصول تلاش این عالم مجاهد است.
به مرور جوانان و اندیشمندان رجعت علمی جدی به اندیشههای امام و رهبری پیدا کردند. تبدیل امام و آقا از مرجعیت سیاسی به مرجعیت فکری در دهه هشتاد، هم به سبک مدیریت ایشان و هم به تلاش نخبگان مربوط میشود. از ابتدای دهه نود بیش از همه شاهد ایجاد جریانهای خودجوش طلاب انقلابی ذیل اندیشه رهبری هستیم. نهالهای نو رسیدهای که مأموریت اصلی شأن اخذ اندیشه از کانون اندیشه انقلاب اسلامی یعنی حضرت امام و رهبری و رساندن آن مانند زنبورهای عسل به مردم است.
امروز به کتابهایی احتیاج داریم که با رویکردی عمیق و مبنایی، انقلاب اسلامی را بشناسد و بشناساند و زاویه نگاهی که رهبران انقلاب اسلامی به این پدیده داشتهاند را معرفی کند. طرح نظام اندیشهای که بتواند فهم منسجم و هماهنگی از انقلاب ارائه کند یکی از مهمترین ضرورتهای امروز ما است. ما نیاز به تلاشهای طلبگی و عمیق و اندیشمندانه برای پر کردن این خلاء داریم تا صحنه با همه مؤلفههای ایمانی و قداستهای توحیدی بازخوانی شود. سنتهای الهی در آن دیده شود و قدرت تبیین توصیههایی که هم آرمان جویانه و هم واقع گرایانه باشد، فراهم شود. این کتاب تلاش کرده بر اساس مکتب امام راحل به این مقوله بپردازد. طلاب و جوانان اندیشمندی که در این مباحثه حضور داشتهاند عمدتاً کسانی هستند که حدود دو دهه در فراگیری علوم دینی و همین طور مسایل انقلاب اسلامی هم مباحثه بودهاند و در قالب یک تشکل خودجوش به نام «خانه طلاب جوان قم» فعالیت میکنند. از این دو دهه حدود چهار سال است که به صورت ویژه روی اندیشههای امامین انقلاب متمرکزند و خصوصاً بر کتابهای عرفانی، فلسفی و فقهی امام خمینی (ره) تمرکز داشتهاند. طلابی که زیر نظر اساتیدی چون سید یدالله یزدان پناه و علی امینی نژاد و محمدرضا فلاح شیروانی در علوم فلسفی و عرفانی آموزش دیدهاند و در فضای علوم نقلی و فقه اسلامی با علیرضا امینی در تفسیر محمد رضا عابدینی حلقه مباحثاتی داشتهاند. ان شالله این اثر بتواند گرهای از ذهن جبهه نیروهای انقلاب اسلامی باز کند و به فضای محتوایی این جریان رمقی ببخشد.
مطالب کتاب «طرح کلی اندیشه مقاومت» در هفت فصل گردآوری شدهاند که به این ترتیباند:
جامع نگری، عصر روح الله، انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت سازی و جامعه سازی، معجزه دوم و دوران بروز مقاومت.
در ادامه ۲ برش از متن اینکتاب را میخوانیم؛
***
استقامت یعنی حفظ قیام؛ حفظ قیام در مقابل قدرتهای خارجی و درونی که بنا دارند این قیام را در انسان از بین ببرند. در واقع حفظ قیام نسبت به اصل قیام، اهمیت بیشتری دارد. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «استقامت کردن، حتی برای کسانی که قیام کردهاند، کار سخت و طاقت فرسایی است، و سختی استقامت آنان، رسول الله (ص) را هم اذیت میکند. اگر امتی استقامت بورزد، همه قدرتهای آسمانی و زمینی به مددش می آیند.»
حفظ انقلاب به معنای قیام الله است؛ حفظ تحول درونی و این یعنی حفظ حرکت در جامعه. حفظ کردن را میتوان با یک تفسیر محافظه کارانه معنا کرد؛ یعنی بگوییم وضع موجود انقلاب را حفظ کنیم؛ من این را نمی گویم. حفظ انقلاب به معنای حفظ وضع موجود نیست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود یک حرکت پیش رونده است، آن هم پیشرفت پرشتاب. به کجا؟ به سمت هدفهای ترسیم شده. هدفها عوض نمیشوند.
این اصول و ارزشهایی که بر روی آن بایستی ایستادگی کرد و برای آن جان داد، اصول و ارزشهایی هستند که در اهداف، مشخص شدهاند. هدف نهایی، تعالی و تکامل و قرب الهی است. هدف پایینتر از آن، انسان سازی است؛ هدف پایینتر از آن، ایجاد جامعه اسلامی است با همه مشخصات و آثار که استقرار عدالت در آن باشد، توحید باشد، معنویت باشد. اینها اهداف هستند. این اهداف عوض شدنی نیستند؛ یعنی ما نمیتوانیم بیاییم مایه بگذاریم تا از هدف کم کنیم. بگوییم خیلی خوب؛ یک روز میخواستیم عدالت برقرار کنیم، حالا میگوئیم عدالت که نمیشود، یک نیمه عدالتی برقرار کنیم! نه؛ عدالت؛ این، هدف است. توحید، استقرار شریعت اسلامی به طور کامل، اینها اهداف است، اینها تغییر پذیر نیست. لیکن در جهت حرکت به سمت این اهداف، سرعتها قابل کم و زیاد شدن است، شیوهها قابل تغییر یافتن است، تدابیر ممکن است جورواجور باشد. در این جهت، انقلاب پیش رونده و پیش برنده است. حفظ انقلاب یعنی حفظ همین حالت پیش روندگی و پیش برندگی. پاسداری از انقلاب، به این معناست. اگر ما اینگونه نگاه کردیم و مفهوم پاسداری را اینگونه فهمیدیم، آن وقت آن طراوت و شور و هیجانی که در حرکت پاسداری هست، مضاعف خواهد شد. انقلاب پیش رونده و پیش برنده است. حفظ انقلاب یعنی حفظ همین حالت پیش روندگی و پیش برندگی. پاسداری از انقلاب، به این معناست. اگر ما اینگونه نگاه کردیم و مفهوم پاسداری را اینگونه فهمیدیم، آن وقت آن طراوت و شور و هیجانی که در حرکت پاسداری هست، مضاعف خواهد شد. جوان امروز اکتفا نمیکند به ظواهری که حالا در جامعه ما به هر حال تا حدود زیادی هست؛ بلکه اعماق را، مغزها را، سیرتها را مورد توجه قرار میدهد. دنبال آنها حرکت میکند. ایمانهای عمیق، آگاهیهای بشتر؛ اینها چیزهایی است که ما باید دنبالش باشیم. پس این پاسداری است به معنای صحیح، به معنای کامل، به معنای درست. پاسداری از حرکت انقلابی و پیشرفت انقلابی.»
***
ما باید انقلاب را از زاویه نگاه درست تحلیل کنیم. زاویه نگاه درست زاویه نگاه اسلام ناب است؛ زاویه نگاه امام و رهبری. زاویه نگاهی که هیچ گاه به بن بست نمیرسد و همواره صحنه را امیدوارانه می بیند و امروز داشتههایی را در امت ما می بیند که غیرقابل مقایسه، تاکید میکنم، غیرقابل مقایسه با تمام دنیا و با گذشته خودش است. تمام جریانهایی که با مسیر مستقیم ملت ایران زاویه دارند امروز مشغول کمک به دشمن در ایجاد ناامیدی و بی اعتمادی هستند. کمتر کسی تلاش میکند داشتههای حقیقی ملت را یادآوری کند و آنها را برای یک تغییر حقیقی مهیا کند. تمام جریانهایی که با مسیر مستقیم ملت ایران زاویه دارند امروز مشغول کمک به دشمن در ایجاد ناامیدی و بی اعتمادی هستند. کمتر کسی تلاش میکند داشتههای حقیقی ملت را یادآوری کند و آنها را برای یک تغییر حقیقی مهیا کند
واقعیت آن است که جریان انقلاب اسلامی هویت ماست. این جریان امتداد جبهه حقی است که از ابتدای خلقت تمام تلاش انبیا و اولیا برای رشد کمی و کیفی آن صرف شده است. این جریان که قانون، نظام مقاصد، حاکمان، رهبران و الگوهایش نسبت روشنی با دین و حاکمیت الله دارند، در تقابل چهل ساله با مستکبرین عالم است. در عالم هیچ جریان دیگری که بتواند نماینده جبهه حق باشد سراغ نداریم. اگرچه امام عصر (عج) در پرده غیبت است، اما نظام مقاصد ایشان را در پهنه همین حقیقت باید جستوجو کرد و این نظام مقاصد ظاهر است نه غایب. خونهای پاک زیادی که برای این جریان ریخته شده است، بیهوده نیست. خونهایی که اثر حقیقی آن زنده کردن و حیات بخشیدن به جامعه و بروز و ظهور قیام در آن است. اگر بنا باشد این حقیقت و نظام نیازهای آن را بشناسیم باید بتوانیم آن را درست تحلیل کنیم. همانطور که بیان شد زاویه نگاه درست زاویه نگاهی است که اسلام ناب محمدی توصیه میکند.
***
کتاب «طرح کلی اندیشه مقاومت» با ۳۵۷ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه منتشر شده است.
کد خبر 5999564 الناز رحمت نژادمنبع: مهر
کلیدواژه: ولایت فقیه طرح ولایت علیرضا امینی امام خمینی محمدرضا عابدینی انقلاب اسلامی ایران معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی طلاب اندیشه امامین انقلاب کتاب و کتابخوانی رونمایی کتاب معرفی کتاب دفاع مقدس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همایش قند پارسی کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور نقد کتاب انقلاب اسلامی ایران رژیم صهیونیستی مقاومت فلسطین محمد مهدی اسماعیلی انقلاب اسلامی زاویه نگاه حفظ انقلاب داشته اند اسلام ناب یعنی حفظ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۸۲۱۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه: آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! شما اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی کردید
به گزارش جماران؛ بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون حضور وزیر علوم در این دانشگاه در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر زلفیگل؛
وزیر محترم نهادِ علم جمهوری اسلامی
سلام علیکم
به مهد علوم انسانی و جمع دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی(ره) خوش آمدید. از اینکه تصمیم گرفتید بالاخره پس از سه سال از زمان شروع وزارتداریتان، در میان دانشجویان دانشگاهی حاضر شوید که بارها بهصورت تشریفاتی و اداری در آن حضور یافتهاید، بسیار خرسندیم.
و اما بعد..
امروز حدود سه سال از زمانی که شما از عنوان «استاد عالی شیمی در سنگر خود یعنی آزمایشگاههای شیمی» خداحافظی کردید و عازم ساختمان وزارت علوم شدید گذشته است. هرچند برای ما پرسش مهمی است که با چه افق و تدبیری شیمیدان نمونه کشوری باید در مقامِ عالی وزارتخانهای قرار گیرد که ماهیت آن هیچ نسبتی با سررشتهی دانشگاهی وی ندارد، اما بگذریم و به اصل مطلب بپردازیم …
آقای وزیر!
شنبه هفته جاری - سالروز بیانات تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ بود. بیاناتی که یک روز بعد بهانهای برای آغاز انقلاب فرهنگی شد. اینکه متولیان انقلاب فرهنگی دانشگاهها چگونه آن را از اهداف اصیل خود دور کردند و بهانهای برای تسویهحسابهای شخصی در آن دوره قرار دادند، موضوع بحث ما نیست.
اما شما وزیر محترم و حضار این جلسه را فقط به یک جمله متوجه میکنیم : «دانشگاهها باید تغییر بنیانی کنند و باید از نو ساخته بشوند». عنایت دارید پس که انقلاب فرهنگی رسالتِ لحظهای شما و پیشینیان شما در وزارت علوم بوده است. انقلابِ فرهنگی! انقلابْ و نه ادارهٔ روزمرّه؛ فرهنگی و نه امنیتی!
پس ما در سالگرد روزی میزبان شما در دانشگاه علامه طباطبائی (ره) هستیم که چنین رسالتِ سیاسیای از زبان عارف انقلابی تاریخِ ما، امام روح الله خمینی (ره) خطاب به شما و جایگاه شما صادر شده است؛ چه خوش باشد که همین «گزاره تاریخی» هم معیار نقد و بررسی عملکرد حضرتعالی در صدارت وزارت علوم باشد! آیا شما در مسیر تحول بنیانی دانشگاه هستید آقای زلفیگل؟!
علاقهمندیم بهعنوان بسیجیان خمینی (ره) و سربازان امام خامنه ای در سنگر مهمترین دانشگاه علوم انسانی کشور، سخنِ آخر را اول به شما بگوییم :
«آقای زلفیگل! شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه می خواهند و آن را به بیراهه کشاندند، شما هم نسبتی با رسالت مذکور تاکنون نداشتهاید!»
اما چرا میگوییم شما اشتباهی بودید؟
شما با افتخار در روز دفاع از خویش در مجلس شورای اسلامی و در مقابل چشمان ملت ایران، از ایدههای خودتان برای تقویت «دانشگاه کارآفرین» سخن گفتید. محض اطلاع عرض میکنیم آقای وزیر که این سیاست محبوبِ شما، یعنی کارآفرین کردن دانشگاه، نه فقط سیاست شما و اصلاحطلبان پیش از شما بلکه یک سیاست جهانی-غربی جهتِ «تبدیل دانشگاه به بنگاه» بوده است!
این راهبرد سالهاست دانشگاه مظلوم انقلاب اسلامی را تبدیل به «بنگاههای پروژهبگیری» کرده است که اساساً با طرح «دانشگاه جمهوری اسلامی» امام خمینی (ره) فاصله دارد. در دانشگاه کارآفرینِ شما خلاقیت فکری-دانشجویی مُرده است و «پول و کار» حرف اول را میزند. دانشگاه تبدیل به بنگاه استارتاپی شده و در آن علم، رخت بربسته است و منافع شخصی، گروهی، حزبی، شرکتی و پروژهای حرف اول را میزند. در این وضعیت دیگر چیزی به عنوان دانشجوی آزاده و استاد دانشگاه مستقل باقی نمیماند. چیزی به اسم شور و اشتیاق دانشجویی و برنامه پژوهشی مستقل، بروز پیدا نمیکند.
در این شکل دانشگاه، صرفاً پیمانکارِ دولت و شرکتهای بزرگ تلقی میشود و هزینههای خود را از طریق حل مشکلات فنی و تکنیکی دولتها و بازار تامین میکند. دانشگاه به سمت مسائل کاربردی متمایل میشود و تحقیقات بنیادی در علوم پایه و انسانی که نسبت کمتری با مسائل کارکردی دارند و اساساً کمتر پولساز هستند، به حاشیه میروند. این «سیاست» میراثی است که آقای ستاری معاون علمی سابق رئیس جمهور دولت امید، برای شما و رئیس جمهور محترم فعلی و البته دیگر ارکان حاکیمت به ارث گذاشته است!
یکی از مهمترین دستاوردهای دانشگاه کارآفرین، از ابتدای دهه ۹۰ تا اکنون که با شما سخن میگوییم «سیاستزدایی از محیط دانشگاه» بوده است. سیاستزدایی یعنی چه؟ یعنی تضعیف هدفمندِ تشکلهای دانشجویی. یعنی اولویت رفاه و ساختوساز عمرانی بر تقویت بنیهٔ فکری دانشگاه. یعنی ترس از آزاداندیشی دانشگاهی. یعنی سپردن افسار دانشگاه به نهادهای محترمِ حراستی-امنیتی. یعنی سوقدادن دانشجو به سوی اندیشه کارآفرینی بهجای اندیشه سیاسی. یعنی خالی شدن دانشگاه از اساتید دینمدار، میهندوست و متعهد به چارچوبهای ملی سرزمینی. یعنی غلبه چاپلوسی. یعنی خنثی بودن طرحها و واحدهای درسی. یعنی حضور تشریفاتی مسئولین حکومتی. اینها فقط مصادقی از سیاستزدایی است آقای وزیر.
اما دانشگاه از منظر ما آقای زلفیگل پیمانکارِ هیچکس نیست. دانشگاه بنگاه اقتصادی و تجاری نیست. دانشگاه مرکز کارآفرینی نیست. «دانشگاه، دانشگاه است و رسالتش طرح مسئله برای سیاست است و این رسالت فقط و فقط به دست دانشجو و استاد متعهد و آگاه رقم میخورد.».
البته این سیاستهای کارآفرینی، اقتصاد کشور را هم به سمت الگوهای خدماتی برده و دانشجویان و دیگر اقشار را، از ورود به عرصه مهم تولید منع کرده است. نمونهاش را میخواهید؟ دانشگاه شریف و دانشگاه علامه طباطبائی!
آقای وزیر!
مدت مدیدی است پارک علم و فناوری دانشگاه شریف، مهمتر از خودِ دانشگاه شریف نزد شما مسئولین جلوه کرده است. مدت مدیدی است بودجههای هنگفت برآمده از قانون تقویت دانشبنیان، دانشگاهیان را به مدیران شرکتی تبدیل کرده است. مدت مدیدی است دانش تاریخی ایرانی-اسلامی در تمامی حوزههای علمی، جایش را به «مدلهای خلاقیت زیستبوم فناوری استارتاپی» داده است. مدت مدیدی است همین دانشگاه علامه طباطبایی، هیچ رنگ و بویی از علوم انسانی درش باقی نمانده است و در عوض پارکینگ مسئولین و منسوبین بازنشستهٔ همهی دولتها شده است! البته به تازگی آقای معتمدی پارک علم و فناوری هم قرار است راهاندازی کنند که طبق شواهد موجود ما، چیزی جز بازتکرار فاجعه اکوسیستم استارتاپی دانشگاه شریف نخواهد شد. دانشگاه مظلومِ علامه امروز نه تنها فقط از کمرمقی و بی انگیزگی مدیریتی، بلکه از سردرگمی طراحی ایده اختصاصی علوم انسانی خویش رنج میبرد و البته همین معضل با نزاعهای طایفهای داخل دانشگاه نیز آمیخته شده است!
پس آقای زلفیگل!
وقتی از نجات دانشگاه و احیاء نهاد علم و تحول بنیادین دانشگاه سخن میگوییم، از ارادهها و تصمیمهای پولادین برای برچیدن چنین وضع اسفناکی سخن به میان میآوریم. شما در بیش از دو سال گذشته، صرفاً به اداره و رفع و رجوع امور این وزارتخانه حساس و مهم فکر کردهاید که البته در همان هم ناتوان بودهاید و به همین سبب به عقیده بسیاری از متخصصان، مستحقترین وزیر دولت آقای رئیسی برای برکناری بودهاید. و الحق که معاونین وزارتخانهٔ شما بیشتر برای جایگاهی که در اختیار داشتهاند ایده و دستاورد داشتهاند تا شما.
از کارنامهای که در ایام انتصاب رؤسای دانشگاهها داشتید، کمیته انتصابات وزارت علوم را از موضوعیت انداختید، عملاً رؤسای ناکارآمدی را در دانشگاههای کشور منصوب کردید و نتیجه این همه بیتدبیری را در بلوای ۱۴۰۱ دیدید، تا نگاهی که در طول این چند سال به تشکلهای دانشجویی و اساساً بافت فرهنگیِ دانشجویی بهعنوان «مجموعههای پرادعا و غیرکاربردی» البته برخلاف نظر رهبری انقلاب اسلامی داشتهاید و این در جلسات خصوصی بیشتر خودش را نشان داده، نمایانگر رویکرد مدیریتی و عملکرد شماست!
جناب وزیر!
با این رویکردها، شما اقدام درست و لازم اخراج اساتید ضد انقلاب و اسلام و دین از دانشگاه را، تبدیل به ابزاری برای تسویهحسابهای شخصی رؤسای دانشگاههای کشور با همکارانشان کردید که البته در همین دانشگاه هم مشاهده شده است؛ بنا نبود با حذف اساتید مطلقاً ضد انقلاب از دانشگاه، ما دانشجویان انقلابی پذیرای اساتیدِ مطلقاً بیسواد و رانتخوار اصطلاحاً حزب اللهی یا انقلابی باشیم. دانشگاه، اساتید و گروههای آموزشی مبتنی بر منطق و اراده علمی، بصیرت سیاسی و اهلیت برای مصالحهجویی اجتماعی میخواهد که مسیرِ علمی-سیاسی خودشان را از مسیرِ ایران اینترنشنال، جنبش سبز، بیبیسی و ایضاً فلان رئیس و وزیر و وکیل دولت انقلابی سیزدهم نگیرند! بلکه عالم باشند و صرفاً به استقلال ملی و دینی دانشگاه و ایران اسلامی متعهد باشند.
یا مثال سادهتری بزنیم که مدتهاست توسط بسیج دانشجویی دانشکده روانشناسی همین دانشگاه پیگیری میشود. کاش بدانید هیچ سازمانی با ابلاغیه اداره نمیشود و اراده لازم است :
ابلاغیه چند روز گذشته وزارت علوم مبنی بر اجراییسازی بند ت از ماده ۲۶ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در دانشگاهها که از مطالبات رهبری انقلاب هم بوده، در فضای مجازی منتشر شده است. اما آقای وزیر، فقط در همین حد هم باقی مانده است! حتی برخی دانشگاهها این ابلاغیه را دریافت نکردهاند. هیچ ارادهای در دانشگاهها برای ترویج زیست مادرانه وجود ندارد. چگونه است که در بحران کرونا همه نهاد ها بسیج می شوند تا با بحران مقابله کنند و از آموزش مجازی تا کلیه امکانات را به کار میگیرند، اما در بحران جمعیت همان مدیریت دانشگاهها و وزارت علوم حاضر به اجرای بند ت ماده ۲۶ قانون جوانی جمعیت نیستند؟!
آقای وزیر علوم جمهوری اسلامی ایران!
دانشجو قرار است عنصر فعالی باشد که در ضمن نگاه نقادانه به خود و کشور، در آیندههای نهچندان دور، حلال مشکلات ملت و دولتش باشد. اما با مدیریت درخشان شما و پیشینیان شما، دانشجویان تبدیل به کارمندانی شدهاند که سر ساعتی مشخص به دانشگاه میآیند و بی سرو صدا در ساعتی دیگر از آن خارج میشوند. گویا شما همین دانشگاه را میخواهید. دانشگاهی مرده و سوت و کور. الحق والانصاف باید برای شما دست زد. وقتی وضع چنین است، مجدداً باید تکرار کنیم که
«شما از ابتدا هم اشتباهی بودید! همانطور که پیشینیان شما ندانستند از جانِ دانشگاه چه می خواهند و آن را به بیراهه کشاندند!»
اما سخن آخر، جناب دکتر زلفیگل!
ما بهعنوان دانشجویان انقلابی که ابتدای سال تحصیلی مورد لطف شما قرار گرفتیم، شما را به همان بیانات امام خمینی در ۵۸/۰۲/۰۱ فرامیخوانیم. همان روز هم چنین قصدی داشتیم و امروز با صدای رساتری اعلام میکنیم؛ «انقلابِ اسلامی از شما اتخاذ سیاستی را میطلبد که نهادِ علم در مسیرِ دانشگاهِ جمهوری اسلامی قرار گرفته باشد؛ دانشگاهِ ایرانیِ دروننگر و برونزا، استقلالطلب، دینمدار، عدالتخواه، آزاداندیش، مولّد و حامی مقاومت مستضعفان جهان.»
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته